طلا طلا
سلام پسر قشنگم این چند وقت که برات ننوشتم نمیدونم چرا وبلاگت هرکاری میکردم صفحه ارسال مطلب باز نمیشد همینجوری لطفا صبرکنید میموند خلاصه دلم پرمیزد زودتر بیام برات بنویسم. عزیزکم دیشب با عزیزجون تمرین کردیم تو یه قدم با اون پاهای کوچولوت برداشتی و دل ما رو بردی نمی دونی چقد شلوغ شدی وقتی رو تابت گذاشتمت دستت و گرفتی به در و پرت شدی این طرف اون طرف و لای طناب تاب گیر کردی از رو صندلی کامپیوترم خودت پرت کردی پایین حالا تا 3 نشه بازی نشه شد، شبم پیشونیت و کوبیدی به تیزی میز کامپیوتر خدا فقط نگهت داشت.این عکسات رو هم خودم درست کردم برات جیگلم امشب یازده ماهت هم تموم میشه میری تو دوازده ماه و یه...
نویسنده :
مامانـ ـی و بابایـ ـی
23:37