دندونانه
پسر قشنگم مرداد ماه بود که عزیزجون فهمید که تو دندون در اوردی روز نهم مرداد هم ما برات جشن دندونی گرفتیم و با رولت سبزیجات سالاد الویه و نوشابه و اش دندونی که زن عمو زهرا پخت از مهمونا پذیرایی کردیم کلی زدیم و رقصیدیم و خوش گذروندیم.
پسرم تو قشنگ ترین و بهترین هدیه خدا به من و بابات هستی.
سلام سلام صد تا سلام من اومدم با دندونام
می خوام نشونتون بدم صاحب مروارید منم
یواش یواش و بی صدا شدم
جزو کباب خوراااااااااااااا
این تاب و از عزیزجون و اقاجون کادو گرفتی با لباسایه تنت و پول و چند دست لباسه دیگه
مامان فدایه مرواریدایه سفیدت بشه ماهی من
طاها با اسباب بازی هاش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی